صائب تبریزی:عاشق صادق نیندیشد ز آتش تاختن زر خالص را محابا نیست از بگداختن
❈۱❈
عاشق صادق نیندیشد ز آتش تاختن
زر خالص را محابا نیست از بگداختن
روزگاری را که کردم صرف تسخیر بتان
می توانستم دو عالم را مسخر ساختن
❈۲❈
آبرویی را که کردم صرف این بی حاصلان
آسیایی می توانستم به دور انداختن
رنگ یکتایی نگیرد رشته چون همتاب نیست
سازگاری نیست با ناسازگاران ساختن
❈۳❈
آن که کار سهل ما را در گره انداخته است
می تواند کار عالم را به ابرو ساختن
سرکشان را مهربان خویش کردن مشک است
سهل باشد آسمان را بر زمین انداختن
❈۴❈
از بهشت عدن صائب صلح کن با وصل یار
بر امید نسیه نقد عمر نتوان باختن
کامنت ها