گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:هیچ همدردی نمی یابم سزای خویشتن می نهم چون بید مجنون سر به پای خویشتن

❈۱❈
هیچ همدردی نمی یابم سزای خویشتن می نهم چون بید مجنون سر به پای خویشتن
از مروت نیست با سنگ جفا راندن مرا من که در بند گرانم از وفای خویشتن
❈۲❈
من کدامین ذره ام تا بی نیازان جهان صرف من سازند اوقات جفای خویشتن
راستی در پله افتادگی دارد مرا می روم در چاه دایم از عصای خویشتن
❈۳❈
صد جفا می بینم و بر خود گوارا می کنم برنمی آیم، چه سازم با وفای خویشتن
بخت اگر در نارسایی ها رسا افتاده است نیستم نومید از آه رسای خویشتن
❈۴❈
می کند گردش فلک بر مدعای من مدام تا فشاندم آستین بر مدعای خویشتن
از تجلی می تواند سنگ را یاقوت کرد آن که می دارد دریغ از من لقای خویشتن
❈۵❈
هر که با جمعیت اظهار پریشانی کند می زند فال پریشانی برای خویشتن
این چنین زیر و زبر عالم نمی ماند مدام می نشاند چرخ هر کس را به جای خویشتن
❈۶❈
هر حباب شوخ چشم از پرده ای گردم زند بحر یکتایی نیفتد از هوای خویشتن
نیستم صائب حریف منت درمان خلق باز می سازم به درد بی دوای خویشتن

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۶۰۱۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها