صائب تبریزی:چیست دانی عشقبازی، بی سخن گویا شدن چشم پوشیدن ز غیر حق، به حق بینا شدن
❈۱❈
چیست دانی عشقبازی، بی سخن گویا شدن
چشم پوشیدن ز غیر حق، به حق بینا شدن
سر به جیب خود فرو بردن، برآوردن ز عرش
پای در دامن کشیدن، آسمان پیما شدن
❈۲❈
سنگ طفلان لوح خاک خویش کردن وقت شام
صبحدم از زیر سنگ کودکان پیدا شدن
با دد و دام جهان مانند مجنون ساختن
صاف با خلق جهان چون سینه صحرا شدن
❈۳❈
با دد و دام جهان مانند مجنون ساختن
صاف با خلق جهان چون سینه صحرا شدن
با کمال آشنایی، زیستن بیگانه وار
در میان جمع از همصحبتان تنها شدن
❈۴❈
زین بیابان می برم خود را برون چون گردباد
بیش ازین نتوان غبار خاطر صحرا شدن
عاشقان را تا فنا از شادی و غم چاره نیست
سیل را پست و بلندی هست تا دریا شدن
❈۵❈
شاهباز طبع ملا بال هر جا وا کند
فکر صائب را علاجی نیست جز عنقا شدن
کامنت ها