گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:صبح شد ساقی بیا فکر من افتاده کن از می چون آفتاب این سنگ را بیجاده کن

❈۱❈
صبح شد ساقی بیا فکر من افتاده کن از می چون آفتاب این سنگ را بیجاده کن
آب و رنگی ده غبار آلودگان زهد را باده در قندیل و گل در دامن سجاده کن
❈۲❈
هر که باشد می تواند نقش را از دل زدود از قبول نقش لوح خویشتن را ساده کن
دامن سروی به دست آور درین بستانسرا نقد جان را صرف راه مردم آزاده کن
❈۳❈
هیچ مرهم به ز خون گرم نبود زخم را رخنه دل را رفوکاری به درد باده کن
در زمین ساده دهقان می فشاند تخم را از خس و خاشاک بی حاصل زمین را ساده کن
❈۴❈
عقل سختی دیدگان شمشیر صیقل داده ای است مشورت زنهار با مردان کار افتاده کن
خاکساری پیشه خود ساز چون آب روان سرو را چون بندگان در پیش خود استاده کن
❈۵❈
هست اگر صائب ترا در سر هوای صید عام دانه از تسبیح ساز و دام از سجاده کن

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۶۰۷۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها