گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:گوهر راز از دل بی تاب می آید برون گنج ازین ویرانه چون سیلاب می آید برون

❈۱❈
گوهر راز از دل بی تاب می آید برون گنج ازین ویرانه چون سیلاب می آید برون
خورده ام از بس که خون دل ز جام زندگی گر به خاکم خط کشی، خوناب می آید برون
❈۲❈
بستن لب بر در روزی کند کار کلید کوزه از خم پر شراب ناب می آید برون
از میان نازک او گر برآید پیچ و تاب رشته جان هم ز پیچ و تاب می آید برون
❈۳❈
می شود همچشم مجمر زود سقف خانه ام گر چنین آه از دل بی تاب می آید برون
بس که از سوز دلم دیوار و در تفسیده است خشک از ویرانه ام سیلاب می آید برون
❈۴❈
روزیش خون جگر می گردد از دریای شیر هر که بی می در شب مهتاب می آید برون
هر که از ناقص عیاری نیست خالص طاعتش روسیاه از بوته محراب می آید برون
❈۵❈
از نگاه کج دل نازک به خون غلطد مرا از زمین من به ناخن آب می آید برون
از می گلگون یکی صد شد صفای عارضش گوهر شهوار خوب از آب می آید برون
❈۶❈
هر که صائب چون صدف بر لب زند مهر سکوت از دهانش گوهر سیراب می آید برون

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۶۱۴۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها