صائب تبریزی:تا به عزم صید آن بیباک میآید برون خون ز چشم حلقه فتراک میآید برون
❈۱❈
تا به عزم صید آن بیباک میآید برون
خون ز چشم حلقه فتراک میآید برون
تنگدستی راست لازم گریه بیاختیار
وقت بیبرگی سرشک از تاک میآید برون
❈۲❈
میخورد چون عیسی از سرچشمه خورشید آب
هر نهالی کز زمین پاک میآید برون
نیست ممکن دود را آتش عنانداری کند
آه بیتاب از دل غمناک میآید برون
❈۳❈
ناتوانان را شود موج حوادث بال و پر
سالم از بحر خطر خاشاک میآید برون
خواجه میآید برون از فکر دنیای خسیس
دانه قارون اگر از خاک میآید برون
❈۴❈
میشود از شعله غیرت دل خورشید آب
چون عرق زان روی آتشناک میآید برون
از ضعیفان میشود روشن چراغ سرکشان
بال آتش از خس و خاشاک میآید برون
❈۵❈
زاهدان را نیست آه و ناله تردامنان
دود بیش از هیزم نمناک میآید برون
جوش مستی میکند ما را خلاص از حبس خاک
دست ساغر گیر ما از تاک میآید برون
❈۶❈
صبح عشرت میکنندش نام، این نادیدگان
آه سردی کز دل افلاک میآید برون
رزق اگر بر آدمی عاشق نمیباشد، چرا
از زمین گندم گریبانچاک میآید برون؟
❈۷❈
نیست صائب کار هرکس سینه بر آتش زدن
از دوصد عاشق یکی بیباک میآید برون
کامنت ها