صائب تبریزی:پیش هر ناشسته رویی وا مکن لب بیش ازین آبروی خود مبر در عرض مطلب بیش ازین
❈۱❈
پیش هر ناشسته رویی وا مکن لب بیش ازین
آبروی خود مبر در عرض مطلب بیش ازین
گر شب خود را نمی سازی ز برق آه روز
روز خود را از سیه کاری مکن شب بیش ازین
❈۲❈
می شود زلف حواس از باد پیما تار و مار
پوچ گویان را مزن انگشت بر لب بیش ازین
کاهلی خوابیده می سازد ره نزدیک را
خواب آسایش مکن بر پشت مرکب بیش ازین
❈۳❈
برنمی آید نفس از واصلان بحر عشق
دعوی عرفان مکن ای نامؤدب بیش ازین
بر چراغان تجلی آستین افشان مشو
شکوه بیجا مکن از سیر کوکب بیش ازین
❈۴❈
برگریز ناخن تدبیر شد، دل وا نشد
این گره در کار ما مپسند یارب بیش ازین
کعبه و بتخانه یکسان است صائب پیش سیل
حرف کفر و دین مگو با اهل مشرب بیش ازین
کامنت ها