صائب تبریزی:مروت نیست گل از بوستان پیش از سحر چیدن بساط خرمی و عیش را ناچیده برچیدن
❈۱❈
مروت نیست گل از بوستان پیش از سحر چیدن
بساط خرمی و عیش را ناچیده برچیدن
ز روی گلرخان قانع ز گل چیدن به دیدن شو
که گردد خارخار حرص بیش از بیشتر چیدن
❈۲❈
اگر از دردمندی ها شوی باریک، بی زحمت
گل بی خار چون رگ می توان از نیشتر چیدن
زمین گیر وطن قدر سبکباری نمی داند
ز بی برگ و نوایی می توان گل در سفر چیدن
❈۳❈
چه خونها می کند در دل خس و خار علایق را
ز گلزار جهان دامان خود چون سرو برچیدن
مکش با گریه مستانه در پرداز دل زحمت
که بیکارست خار و خس ز راه سیل برچیدن
❈۴❈
مجو صبر از دل دیوانه در هنگامه طفلان
که تلخی دیده دست و پا کند گم در ثمر چیدن
ز حیرانی مسخر کرد شبنم گلعذاران را
به دست بسته اینجا می توان گل بیشتر چیدن
❈۵❈
ز غفلت پهن کردم در ره سیل فنا صائب
بساطی را که می بایست ناافکنده بر چیدن
کامنت ها