گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:اشک خونین نه ز هر آب و گل آید بیرون این گل از دامن صحرای دل آید بیرون

❈۱❈
اشک خونین نه ز هر آب و گل آید بیرون این گل از دامن صحرای دل آید بیرون
سالها غوطه به خوناب جگر باید خورد تا ز دل یک نفس معتدل آید بیرون
❈۲❈
می رود منفعل از مجلس مستان خورشید هر که ناخوانده درآید خجل آید بیرون
نیست ممکن که ز همصحبتی آب روان سرو را پای اقامت ز گل آید بیرون
❈۳❈
شیشه چرخ به جان سختی خود می نازد چه تماشاست که آن سنگدل آید بیرون!
پرده داغ دریدن گل بی ظرفیهاست لاله از تربت ما منفعل آید بیرون
❈۴❈
چه کند آتش دوزخ به جگر سوخته ای که ز دیوان قیامت خجل آید بیرون
تن پرستان همه مشغول تماشای خودند تا که از خود به تماشای دل آید بیرون؟
❈۵❈
بگذر از دردسر سوزن عیسی صائب غم نه خاری است که از پای دل آید بیرون

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۶۲۹۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها