گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:چون دهد چشم ترم اشک به دامان بیرون ز آستین بحر کند پنجه مرجان بیرون

❈۱❈
چون دهد چشم ترم اشک به دامان بیرون ز آستین بحر کند پنجه مرجان بیرون
بر لب ساغر ازان بوسه سیراب زنند که نیارد سخن از مجلس مستان بیرون
❈۲❈
هر کجا رفت همان چشم به دنبالش بود سرمه زان روز که آمد ز صفاهان بیرون
خاک غربت بود آیینه ارباب سخن طوطی آن به که رود از شکرستان بیرون
❈۳❈
گل شرم است، که هر فصل بهاران آید لاله افکنده سر از خاک شهیدان بیرون
چشم زنجیر غریبانه چرا خون نگریست؟ یوسف آن روز که می رفت ز زندان بیرون
❈۴❈
(کاروان خط اگر بنده نوازی نکند که دل ما کشد از چاه زنخدان بیرون؟)
(به جز از من که تردد نکنم از پی رزق نیست شیری که نیاید ز نیستان بیرون)
❈۵❈
به درشتی نتوان برد ز دل غم صائب نتوان کرد ز دل خار به پیکان بیرون

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۶۳۰۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها