صائب تبریزی:حضور می طلبی سینه را مصفا کن گهر پرست تو گنجینه را مصفا کن
❈۱❈
حضور می طلبی سینه را مصفا کن
گهر پرست تو گنجینه را مصفا کن
ز خانه بصفا میهمان نگردد کم
همین تو سعی کن آیینه را مصفا کن
❈۲❈
مه از گرفتگی آمد برون به جام زدن
تو هم به جام زدن سینه را مصفا کن
دگر برای چه روزست باده روشن؟
ز تیرگی شب آدینه را مصفا کن
❈۳❈
نظر به صافی چشمه است جویباران را
به دشمنان دل پر کینه را مصفا کن
ذلیل می شود از رقعه طمع درویش
ز پینه خرقه پشمینه را مصفا کن
❈۴❈
به لوح ساده توان کرد حسن را تسخیر
ز جوهر آینه سینه را مصفا کن
هلال آینه روشن است صائب حسن
تو همچو صبح همین سینه را مصفا کن
کامنت ها