صائب تبریزی:قدم ز خویش برون نه فلک سواری کن بکش به جیب سر خود کلاهداری کن
❈۱❈
قدم ز خویش برون نه فلک سواری کن
بکش به جیب سر خود کلاهداری کن
به هر چه می کشدت دل درین سرای سپنج
به تیغ قطع تعلق نگاهداری کن
❈۲❈
نهاده اند ترا لوح خاک ازان به کنار
که گوشه ای بنشین مشق خاکساری کن
گرت هواست که در وصل آفتاب رسی
به وقت صبح چو گردون ستاره باری کن
❈۳❈
به کوه، موجه دریا چه می کند صائب؟
علاج خصم سبکسر به بردباری کن
کامنت ها