صائب تبریزی:هلاک جلوه برق است آشیانه من بغل چو موج گشاید به سیل خانه من
❈۱❈
هلاک جلوه برق است آشیانه من
بغل چو موج گشاید به سیل خانه من
خراب حالی ازین بیشتر نمی باشد
که جغد خانه جدا می کند ز خانه من
❈۲❈
سیاه مستی من رنگ بست افتاده است
خمار صبح ندارد می شبانه من
ز بس گزیده ز دلگیری وطن شده ام
زبان مار بود خار آشیانه من
❈۳❈
روانی سخن من ز هم خیالان نیست
ز موج خویش چو دریاست تازیانه من
چراغ دولت ابر بهار روشن باد!
که چون صدف ز گهر ساخت آب و دانه من
❈۴❈
به ابر قطره دهم سیل در عوض گیرم
ز خرج، بیش چو دریا شود خزانه من
مرا ز خاک به اندک توجهی بردار
چو تیر کج مگذر راست از نشانه من
❈۵❈
ز گریه ای که مرا در گلو گره گردد
سپهر سفله کند کم ز آب و دانه من
گرفته بود جهان را فسردگی صائب
دماغ خشک جهان تر شد از ترانه من
کامنت ها