صائب تبریزی:ز نقش چپ رود آب سیه به جوی نگین ز نقش راست نگردد سیاه روی نگین
❈۱❈
ز نقش چپ رود آب سیه به جوی نگین
ز نقش راست نگردد سیاه روی نگین
گهر اگر چه عزیزست هر کجا باشد
بود به خانه خود بیش آبروی نگین
❈۲❈
بلند نامی غربت زیاده از وطن است
که پشت نقش بود در نگین به روی نگین
نیاز خود نبرد پیش غیر، پاک گهر
بود به آب رخ خویشتن وضوی نگین
❈۳❈
ز قرب، رزق نگردد نصیب بی قسمت
که هست در جگر آب خشک، جوی نگین
توان به زحمت بسیار نامدار شدن
که پشت خاتم خم شد به جستجوی نگین
❈۴❈
ز بخت تیره نتابند نامجویان روی
که گردد از سیهی راست گفتگوی نگین
خیال لعل تو هم می رود ز دل بیرون
اگر رود ز نگین خانه آرزوی نگین
❈۵❈
ز آرزو دل ما ساده می شود صائب
به دست محو شود نقش اگر ز روی نگین
کامنت ها