گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:دل را به آتش نفس گرم آب کن ای غافل از خزان گل خود را گلاب کن

❈۱❈
دل را به آتش نفس گرم آب کن ای غافل از خزان گل خود را گلاب کن
چون شعله خوش برآی به دلهای خونچکان نقل و شراب خویش ز اشک کباب کن
❈۲❈
از عمر هر نفس که به افسوس بگذرد صبح امید خویش همان را حساب کن
ویرانه را چه فرش به از نور آفتاب؟ تعمیر دل به ساغر چون آفتاب کن
❈۳❈
در شیشه کرده است ترا آسمان چو دیو این شیشه خانه را به دم گرم آب کن
بر خاطر لطیف بزرگان مشو گران لنگر درین محیط به قدر حباب کن
❈۴❈
تنهائیت مباد به عصیان کند دلیر از خود فزون ز مردم دیگر حجاب کن
شمع از برای سوختن و راه رفتن است دل را نداده اند که بالین خراب کن
❈۵❈
عاجز بود ز حفظ عنان دست رعشه دار تا ممکن است توبه ز می در شباب کن
این رنگهای عاریتی نیست پایدار موی سفید را ز دل خود خضاب کن
❈۶❈
پیش فلک شکایت شبهای خود مبر صبح از بیاض گردن او انتخاب کن
بی ابر مشکل است تماشای آفتاب صائب نظاره رخ او در نقاب کن

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۶۳۷۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها