گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:مژگان خود به اشک جگرگون طراز کن وان گاه چشم بر رخ فردوس باز کن

❈۱❈
مژگان خود به اشک جگرگون طراز کن وان گاه چشم بر رخ فردوس باز کن
فرصت سبک عنان و شب عمر کوته است از آه نیمشب شب خود را دراز کن
❈۲❈
محتاج را چه عقده ز محتاج وا شود؟ ز اهل نیاز رو به در بی نیاز کن
از آرزو به خاک فتاد آدم از بهشت زنهار ترک صحبت این فتنه ساز کن
❈۳❈
ناسازی فلک ز نسیم شکایت است خامش نشین و پرده افلاک ساز کن
این رشته را که طول امل نام کرده ای زنار می شود، ز میان زود باز کن
❈۴❈
تا کی دراز پیش طبیبان کنی دو دست؟ یک بار هم به عالمی بالا دراز کن
سر رشته شفا و مرض در کف خداست از چاره روی دل به در چاره ساز کن
❈۵❈
در چشم بستن است تماشای هر دو کون زین رو ببند چشم و ازان روی باز کن
بند قبا حریف فراموشی تو نیست این کار را حواله به زلف دراز کن
❈۶❈
صائب بدوز دیده نامحرمان فکر آنگه ز روی بکر سخن پرده باز کن

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۶۳۷۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها