صائب تبریزی:آن چشم مست و غمزه هشیار را ببین در عین خواب، دولت بیدار را ببین
❈۱❈
آن چشم مست و غمزه هشیار را ببین
در عین خواب، دولت بیدار را ببین
صبح امید در دل شب گر ندیده ای
در زیر زلف چهره امید را ببین
❈۲❈
چشم از دهان خوش سخن یار برمدار
گنجینه جواهر اسرار را ببین
خودبینی از نظاره جانان حجاب توست
چشم از خودی بپوش (و) رخ یار را ببین
❈۳❈
دوران عیش بسته به آرامش دل است
بر گرد نقطه گردش پرگار را ببین
باریک شو چو رشته درین بوته گداز
در قطره سیر بحر گهربار را ببین
❈۴❈
عالم سیه به چشم تو از خواب غفلت است
بگشای چشم، عالم انوار را ببین
با باطلان مگوی چو منصور حرف حق
خونین ز حرف راست سر دار را ببین
❈۵❈
از جمع سیم و زر نشود آرمیده حرص
بر روی گنج، پیچ و خم مار را ببین
از راه حرف مور سلیمان شناس شد
ای خوش سخن نتیجه گفتار را ببین
❈۶❈
جنس تو در دکان ز گران قیمتی به جاست
بشکن بهای خویش، خریدار را ببین
شب خون مرده است به چشم سیه دلان
دل صاف کن صفای شب تار را ببین
❈۷❈
اوتاد در مقام رضایند استوار
در زیر تیغ، لنگر کهسار را ببین
صائب نظر به روی عرقناک یار کن
در آفتاب، ابر گهربار را ببین
کامنت ها