صائب تبریزی:دزدیده در آن ابروی پیوسته نظر کن زنهار ازین دزد کمربسته حذر کن
❈۱❈
دزدیده در آن ابروی پیوسته نظر کن
زنهار ازین دزد کمربسته حذر کن
در رشته بی طاقت جان تاب نمانده است
شیرازه اوراق دل آن موی کمر کن
❈۲❈
دزدان دل شب دست به تاراج برآرند
در دور خط از خال رخ یار حذر کن
از دامن خواهش بفشان گرد تعلق
چون موج میان باز به دریای خطر کن
❈۳❈
تا افسر شاهان جهان تخت تو گردد
از بحر به یک قطره قناعت چو گهر کن
در قبضه خاک آن گهر پاک نگنجد
گر عارفی از کعبه و بتخانه گذر کن
❈۴❈
کمتر نتوان بود درین باغ ز شبنم
صائب سری از روزن خورشید بدر کن
کامنت ها