گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:مکن منع تماشایی ز دیدن که این گل کم نمی گردد به دیدن

❈۱❈
مکن منع تماشایی ز دیدن که این گل کم نمی گردد به دیدن
کسی چون چشم بردارد ز رویی که مانع شد عرق را از چکیدن
❈۲❈
تو چون در جلوه آیی، سرو و گل را فرامش می شود قامت کشیدن
مرا دست از دهان شکوه برداشت گل از تغییر رنگ یار چیدن
❈۳❈
ز خط گر پر برآری چون پریزاد ز دام عشق نتوانی پریدن
مرا از خرمن افلاک، چون چشم پر کاهی است حاصل از پریدن
❈۴❈
دل وحشی چنان رام تو گردید که جست از خاطرش فکر رمیدن
کمند گردن صید مرادست ز مردم رشته الفت بریدن
❈۵❈
درین محفل گر از روشندلانی چو شمع انگشت خود باید گزیدن
به منزل بار خود افکنده بودم اگر می رفت ره پیش از تپیدن
❈۶❈
نگردد قطع راه عشق بی شوق به پای خفته نتوان ره بریدن
به از جوش سخای چشمه سارست جواب تلخ از دریا شنیدن
❈۷❈
قناعت کن که چشم حرص را نیست به زیر خاک چون دام آرمیدن
مزن زنهار لاف حق شناسی چو نتوانی به کنه خود رسیدن
❈۸❈
پس ازین چندین کشاکش، دام خود را تهی می باید از دریا کشیدن
کم از کشورگشایی نیست صائب گریبانی به دست خود دریدن

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۶۴۴۰

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها