گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:صد زبان در پرده درد غنچه خاموش تو جوش غیرت می زند خون بهار از جوش تو

❈۱❈
صد زبان در پرده درد غنچه خاموش تو جوش غیرت می زند خون بهار از جوش تو
بشکند چون زلف، بازار بتان سنگدل کاکل مشکین گذارد پای چون بر دوش تو
❈۲❈
عطسه مغز نافه را خالی کند از بوی مشک آستین چون برفشاند زلف عنبرپوش تو
آب خضر از شرم رفتار تو بر جا خشک ماند سرو پا در گل که باشد تا شود همدوش تو؟
❈۳❈
نوش و نیش عالم صورت به هم آمیخته است زهر خط در چاشنی دارد لب چون نوش تو
نشأه بیهوشی حیرت بلند افتاده است کی به هوش آید ز آشوب جزامدهوش تو؟
❈۴❈
خاطرت از شکوه ما کی پریشان می شود؟ زلف پر کرده است از حرف پریشان گوش تو
همچو مژگان هر دو عالم را به هم انداخته است از اشارت های پنهان چشم بازیگوش تو
❈۵❈
بوی پیراهن ز بی تابی گربیان می درد تا چو گل چاک گریبان باز کرد آغوش تو
در میان گوش و گوهر نسبت دیرینه است نیست جا گفتار صائب را چرا در گوش تو؟

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۶۴۶۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

کاظم ایاصوفی
2015-02-15T02:21:16
مصراع اول بجای درد باید دارد نوشته شود