گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:ای بهار آفرینش خط چون ریحان تو صبح عید نیک بختان چهره خندان تو

❈۱❈
ای بهار آفرینش خط چون ریحان تو صبح عید نیک بختان چهره خندان تو
گر چه دارد عید از قربانیان حیران بسی می شود چون دیده قربانیان حیران تو
❈۲❈
جای بر خوبان شده است از شوکت حسن تو تنگ گل یکی از غنچه خسبان است در بستان تو
یوسف مصری کز او چشم جهانی روشن است از فراموشان بود در گوشه زندان تو
❈۳❈
پای خواب آلوده دامان صحرا می کند آهوی رم کرده را گیرایی مژگان تو
تا قیامت پایش از شادی نیاید بر زمین هر که سر را گوی سازد در خم چوگان تو
❈۴❈
می دهندش روشنان آسمان در دیده جا از زمین گردی که برمی خیزد از جولان تو
زان بود پر گل گلستانت، که از حیرت شود دست گلچین پای خواب آلود در بستان تو
❈۵❈
از خریداران به سیم قلب یوسف قانع است هر کجا دکان گشاید حسن با سامان تو
از رگ گردن سر خود زود بیند برسنان هر سبک مغزی که گردن پیچد از فرمان تو
❈۶❈
از اطاعت بندگان را بنده پرور می کنی می شود فرمانروا هر کس برد فرمان تو
در سر کوی تو دایم فصل گلریزان بود بس که می ریزد دل عشاق از جولان تو
❈۷❈
چشمه حیوان همین یک خضر را سیراب کرد عالمی سرسبز شد از چشمه حیوان تو
بس که دامان تو رنگین شد ز خون عاشقان خار را سرپنجه مرجان کند دامان تو
❈۸❈
می کند چون غنچه تنگی پوست بر اندام او هر که زانو ته کند بر سفره احسان تو
خاک از دست گهربار تو دریا گشته است خوشه گوهر به دامن می کند دهقان تو
❈۹❈
تیغ جان بخش تو سرو جویبار زندگی است زنده جاوید گردد هر که شد قربان تو
گر شد از وصف تو عاجز کلک صائب دور نیست موج را سوزد نفس در بحر بی پایان تو

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۶۴۶۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها