گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:زهی گردون کف بی مغزی از دریای عاشق تو دو عالم یک گریبان چاک از سودای عشق تو

❈۱❈
زهی گردون کف بی مغزی از دریای عاشق تو دو عالم یک گریبان چاک از سودای عشق تو
ز شرم ناکسی چون اشک می غلطد به خاک و خون سر خورشید عالمتاب زیر پای عشق تو
❈۲❈
درین راه به دل نزدیک، گمراهی نمی باشد که جای سبزه خیزد خضر از صحرای عشق تو
ز کوتاهی خجالت می کشد با آن رسایی ها قبای اطلس افلاک بر بالای عشق تو
❈۳❈
ز خورشید قیامت آب در چشمش نمی گردد دهد هر کس که چشمی آب از سیمای عشق تو
شود هر پاره اش مهپاره ای دریانوردان را هر آن کشتی که گردد غرقه دریای عشق تو
❈۴❈
چو خورشید قیامت گرم می سازد جهانی را سر هر کس که گرددگرم از صهبای عشق تو
به دل دارد چو عمر جاودان زخم نمایانی درین هنگامه خضر از تیغ استغنای عشق تو
❈۵❈
چه باشد دل، که کرد از شوخی این سقف معلق را مشبک همچو مجمر شعله رعنای عشق تو
نمی گیرد به خود خاکسترش شیرازه محشر به هر خرمن که افتد برق بی پروای عشق تو
❈۶❈
به اسرار حقیقت چون لب منصور شد گویا لب جام از می منصوری مینای عشق تو
فروغ مهر تابان ذره را در وجد می آرد وگرنه کیست صائب تا شود جویای عشق تو

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۶۵۰۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها