صائب تبریزی:خطت که رفت در بغل هاله ماه ازو پوشیده است کعبه پلاس سیاه ازو
❈۱❈
خطت که رفت در بغل هاله ماه ازو
پوشیده است کعبه پلاس سیاه ازو
من بسته ام لب طمع، اما نگار من
دارد دهان بوسه فریبی که آه ازو!
❈۲❈
عشق کریم سایه فکنده است بر سرت
هر آرزو که می کشدت دل، بخواه ازو
باغ و بهار چشم و دل قانع من است
صحرای ساده ای که نروید گیاه ازو
❈۳❈
زلفت به مشک اگر رقم بندگی کشد
آن خون گرفته کیست که خواهد گواه ازو؟
تا جلوه داد قد قیامت خرام را
آمد هزار منکر محشر به راه ازو
❈۴❈
در دودمان خامه صائب نهفته است
برقی که روی صفحه شود همچو ماه ازو
کامنت ها