صائب تبریزی:از بس ز خون ما شده گلگون عقیق تو در ساغر سهیل کند خون عقیق تو
❈۱❈
از بس ز خون ما شده گلگون عقیق تو
در ساغر سهیل کند خون عقیق تو
می برد اگر عقیق ازین پیش تشنگی
سازد به عکس، تشنگی افزون عقیق تو
❈۲❈
هر قطره خون من جگر داغدیده ای است
تا شد دگر ز خون که گلگون عقیق تو؟
یاقوت آبدار شود اشک شمع ها
در محفلی که گردد میگون عقیق تو
❈۳❈
خورشید اگر کند عرق خون، ز صلب سنگ
بیرون نیاورد گهری چون عقیق تو
موج سراب رشته یاقوت می شود
گر پرتو افکند سوی هامون عقیق تو
❈۴❈
شب بیشتر کند دل خونخوار را سیاه
در عهد خط زیاده کند خون عقیق تو
دایم به خوشدلی گذرانده است روزگار
از خط ندیده است شبیخون عقیق تو
❈۵❈
نقش امید بوسه به وجه حسن نشست
تا شد نهفته در خط شبگون عقیق تو
یک نقش بیش نیست نگین های ساده را
دارد هزار نکته موزون عقیق تو
❈۶❈
هر چند فکر صائب ما خون خویش خورد
ما را نساخت از صله ممنون عقیق تو
کامنت ها