صائب تبریزی:بمیر تشنه، منه پای بر کناره چاه که خم کند قد استاده را نظاره چاه
❈۱❈
بمیر تشنه، منه پای بر کناره چاه
که خم کند قد استاده را نظاره چاه
مجوی آب مروت ازین تهی چشمان
که تشنگی نبرد از جگر نظاره چاه
❈۲❈
به رهنمایی کوته نظر ز راه مرو
که پیش پا نتوان دید با ستاره چاه
ز کاهلان بگسل تا به منزلی برسی
که نقش پای گرانان بود قواره چاه
❈۳❈
سخن چو تازه برآید ز کلک، بی قدرست
چو یوسفی که فروشند بر کناره چاه
به وادیی که منم رهنورد آن صائب
بود ز نقش قدم بیشتر شماره چاه
کامنت ها