صائب تبریزی:ز خط عذار تو تا عنبرین نقاب شده ز هاله خوبی مه پای در رکاب شده
❈۱❈
ز خط عذار تو تا عنبرین نقاب شده
ز هاله خوبی مه پای در رکاب شده
خطی که روی بتان را برآورد ز حجاب
مه عذار ترا پرده حجاب شده
❈۲❈
ز زلف چون به خط افتاد کار خوشدل باش
که خط سبز دعایی است مستجاب شده
نچیده است گل از روی دولت بیدار
کسی که غافل ازان چشم نیمخواب شده
❈۳❈
بیاض گردن او را چه نسبت است با صبح
که از قلمرو ایجاد انتخاب شده
تمام عمر نیاید به هم ز خنده لبش
پیاله ای که ز لعل تو کامیاب شده
❈۴❈
یکی هزار کند شور عندلیبان را
چنین که عارض او گلگل از شراب شده
به حسن عاقبت قطره ای است رشک مرا
که همچو شبنم گل خرج آفتاب شده
❈۵❈
شکسته است به دریا کلاه گوشه فخر
سری که پر ز هوای تو چون حباب شده
گلاب پیرهن آفتاب گردیده است
درین ریاض چو شبنم دلی که آب شده
❈۶❈
حریف نخوت نودولتان نمی گردید
حذر کنید ز خونی که مشک ناب شده
مگر مرا ز خجالت برآورد در حشر
ز زندگانی من آنچه صرف خواب شده
❈۷❈
فکنده است ز هم دور آشنایان را
تکلفی که درین روزگار باب شده
زمین قلمرو سیلاب حادثات بود
مکن بنای عمارت درین خراب شده
❈۸❈
مریز رنگ اقامت درین تماشاگاه
که گل ز گرمروی های خود گلاب شده
به غیر بلبل آتش نوای من صائب
دگر که از نفس گرم خود کباب شده؟
کامنت ها