صائب تبریزی:خط غبار گرد رخ یار آمده خورشید حسن بر سر دیوار آمده
❈۱❈
خط غبار گرد رخ یار آمده
خورشید حسن بر سر دیوار آمده
از خط شده است پشت لب آن نگار سبز؟
یا فوج طوطیی به شکرزار آمده
❈۲❈
خالی کند خزینه عزیزان مصر را
این یوسفی که بر سر بازار آمده
رنگ حیا ز چهره گلها پریده است
تا عندلیب مست به گلزار آمده
❈۳❈
امروز نیست در سر عشاق مغز هوش
در کوی او سر که به دیوار آمده؟
زندان شده است خانه به طفلان، مگر ز دشت
دیوانه ای به کوچه و بازار آمده؟
❈۴❈
سر می رود به باد ز افشای راز عشق
منصور زین سبب به سردار آمده
خفاش را ز دیدن خورشید بهره نیست
ورنه ز ذره ذره پدیدار آمده
❈۵❈
آسان بود شکستن سد سکندرش
هر کس برون ز پرده پندار آمده
خلق خوش است جوشن داود بیدلان
بی زخم، گل برون ز خس و خار آمده
❈۶❈
رزقش ز آسمان و زمین است دود و گرد
تا جان برون ز عالم انوار آمده
دارد خبر ز راحت جان از وداع جسم
بیرون کسی که از ته دیوار آمده
کامنت ها