گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:گر به چشم پاک در صنع الهی بنگری کعبه مقصود را در هر سیاهی بنگری

❈۱❈
گر به چشم پاک در صنع الهی بنگری کعبه مقصود را در هر سیاهی بنگری
چشم وحدت بین به دست آری اگر چون آفتاب در دل هر ذره ای نور الهی بنگری
❈۲❈
عینک از آیینه زانوی خود کن چون حباب تا در او چون جام جم هر چیز خواهی بنگری
خویش را روشندل از چشم غلط بین دیده ای صاف کن آیینه را تا روسیاهی بنگری
❈۳❈
قحط معشوق زبان دان بی زبان دارد مرا دادرس بنما به من تا دادخواهی بنگری
چشم و گوشی باز کن دریای وحدت را ببین چند در چشم حباب و گوش ماهی بنگری؟
❈۴❈
عقده مشکل شناسد قدر ناخن را که چیست غنچه شو تا فیض باد صبحگاهی بنگری
سرمه واری وام کن از خاک پای اهل دید تا مگر اشیای عالم را کماهی بنگری
❈۵❈
می توانی یافت رنگ حق و باطل بی حجاب گر به روی شاهدان وقت گواهی بنگری
تا ز خاک پای درویشی توانی سرمه کرد خاک در چشمت اگر در پادشاهی بنگری
❈۶❈
این جواب آن غزل صائب که می گوید ملک چشم بینش باز کن تا هر چه خواهی بنگری

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۶۶۷۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها