گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:گر به کار خویشتن چون شمع بینا بودمی زیر تیغ محفل آرا پای بر جا بودمی

❈۱❈
گر به کار خویشتن چون شمع بینا بودمی زیر تیغ محفل آرا پای بر جا بودمی
اختیاری نیست سیر من ز دریا چون گهر گر به دست من بدی در قعر دریا بودمی
❈۲❈
باده تلخ مرا می بود اگر حب وطن کی چنین آسوده در زندان مینا بودمی؟
سوختم در قید هستی، کاش در زندان خاک این که در بند خودم در بند اعدا بودمی
❈۳❈
صاف اگر می بود با این خوشگواری خون من رزق آن لبهای میگون همچو صهبا بودمی
گر نمی شد دام راهم رشته طول امل همچو سوزن در گریبان مسیحا بودمی
❈۴❈
گر نمی زد راه مجنون مرا تدبیر عقل با غزالان همسفر در کوه و صحرا بودمی
محو می کردم اگر از دل غبار جسم را کی چنین در آب و در آیینه پیدا بودمی؟
❈۵❈
بی سر و پایی فلک را حلقه آن در نمود کاش من هم همچو گردون بی سر و پا بودمی
رفته ام بیرون ز خویش و در حجابم همچنان نیستم باری چو اینجا کاش آنجا بودمی
❈۶❈
روز نمی گرداند صائب از من آن آیینه رو از صفای دل اگر آیینه سیما بودمی

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۶۷۱۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

محمدرضا
2014-11-07T23:36:22
در بیت آخر، به نظر می آید که "رو نمی گرداند" صحیح است.