گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:جامه زرین نگردد جمع با سیمین تنی یوسف از چه برنمی آید ز بی پیراهنی

❈۱❈
جامه زرین نگردد جمع با سیمین تنی یوسف از چه برنمی آید ز بی پیراهنی
صبر چون بادام کن بر خشک مغزی های پوست جنگ دارد با زبان چرب نان روغنی
❈۲❈
گوشه چشمی ز غمخواران چو نبود غم بلاست اژدهایی می شود هر خار در بی سوزنی
بی دهانی تیره دارد مشرب عیش مرا دود پیچیده است در این خانه از بی روزنی
❈۳❈
رونگردانند از شمشیر صاحب جوهران می کند موج خطر بر پشت دریا جوشنی
از حنا بستن نگردد پای رفتارش گران هر که چون برگ خزان شد از گلستان رفتنی
❈۴❈
آدمی را چشم عبرت بین اگر باشد بس است آنچه آمد بر سر ابلیس از ما و منی
عشق اگر داری جهان گو سر به سر زنجیر باش صاحب سوهان نیندیشد ز بند آهنی
❈۵❈
از سیه کاران حدیث تو به جرم دیگرست جامه خود را همان بهتر نشوید گلخنی
اشک را در دیده روشندلان آرام نیست ذره می رقصد در آن روزن که باشد روشنی
❈۶❈
همت پیران گشاید کارهای سخت را رخنه در خارا کند تیر کمان صد منی
بی لباسی دارد از زخم زبان ایمن مرا فارغم از داروگیر خار از بی دامنی
❈۷❈
برنمی دارم نظر از پشت پای خویشتن بس که دیدم صائب از نادیدگان نادیدنی

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۶۷۱۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

نادر..
2017-02-17T16:15:51
گوشه ی چشمی ز غمخواران چو نبوَد، غم بلاستاژدهایی می شود هر خار در بی سوزنی..اشک را در دیده ی روشندلان آرام نیستذره می رقصد در آن روزن که باشد روشنی