گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:دست اگر در کمر راهبر دل زده ای بی تردد به میان دامن منزل زده ای

❈۱❈
دست اگر در کمر راهبر دل زده ای بی تردد به میان دامن منزل زده ای
دامن خضر رها کن که دلیل تو بس است پشت پایی که بر این عالم باطل زده ای
❈۲❈
می شود شهپر توفیق، اگر برداری دست عجزی که به دامان وسایل زده ای
باز کن از سر خود زود تن آسانی را که عجب قفل گرانی به در دل زده ای
❈۳❈
گوهری نیست اگر رشته امید ترا گنه توست که چون موج به ساحل زده ای
چون به عیب و هنر خویش توانی پرداخت؟ تو که از جهل در آینه را گل زده ای
❈۴❈
از تمنا گرهی رشته عمر تو نداشت تو بر این رشته دو صد عقده مشکل زده ای
چون نداری دل آگاه، در اول قدمی بوسه هر چند به پیشانی منزل زده ای
❈۵❈
پاس دم دار که شمشیر دودم خواهد شد در دم حشر دمی چند که غافل زده ای
در قیامت سپر آتش دوزخ گردد از درم مهری اگر بر لب سایل زده ای
❈۶❈
چاک در پرده ناموس تو خواهد انداخت خنده ای چند که بر مردم کامل زده ای
زان به چشم تو صدف جلوه گوهر دارد که سراپرده چو کف بر سر ساحل زده ای
❈۷❈
نیست ممکن که ترا آب نسازد صائب آتشی کز نفس گرم به محفل زده ای

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۶۷۹۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها