صائب تبریزی:چه ثمر می دهد آن دل که نه آبش کردی؟ به کجا می رسد آن پا که به خوابش کردی؟
❈۱❈
چه ثمر می دهد آن دل که نه آبش کردی؟
به کجا می رسد آن پا که به خوابش کردی؟
نگهی را که کمند گهر عبرت بود
تو ز کوته نظری خرج کتابش کردی
❈۲❈
خار پیراهن آرام بود عارف را
مژه ای را که تو شیرازه خوابش کردی
دیده ای را که ازو خوشه گوهر می ریخت
آنقدر گریه نکردی که سرابش کردی
❈۳❈
دل که قندیل حرم بود ز روشن گوهری
در خرابات مغان جام شرابش کردی
سر آزاده که از مغز خرد بود سمین
تو ز غفلت ز هوا پر چو حبابش کردی
❈۴❈
دل بیدار که شمع سر بالین تو بود
تو ز افسانه چو اطفال به خوابش کردی
می تلخی که گوارایی ازو می زد موج
تو ز ابروی ترش پا به رکابش کردی
❈۵❈
نفس را کردی از اندیشه فردا فارغ
خود حسابانه گر امروز حسابش کردی
هر که چون کوزه لب بسته لب از خواهش بست
در خرابات مغان پر می نابش کردی
❈۶❈
دل هر کس که به شوق تو برید از دو جهان
بستر از آتش سوزان چو کبابش کردی
بود آیینه صد شاهد غیبی صائب
دیده ای را که سراپرده خوابش کردی
کامنت ها