گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:سوختی در عرق شرم و حیا ای ساقی دو سه جامی بکش از شرم برآ ای ساقی

❈۱❈
سوختی در عرق شرم و حیا ای ساقی دو سه جامی بکش از شرم برآ ای ساقی
از می و نقل به یک بوسه قناعت کردیم رحم کن بر جگر تشنه ما ای ساقی
❈۲❈
چند چون شمع ز فانوس حصاری باشی؟ بی تکلف بگشا بند قبا ای ساقی
پنبه را وقت سحر از سر مینا بردار تا برآید می خورشیدلقا ای ساقی
❈۳❈
بوسه دادی به لب جام و به دستم دادی عمر باد و مزه عمر ترا ای ساقی!
شده ام برگ خزان دیده ای از رنج خمار در قدح ریز می لعل قبا ای ساقی
❈۴❈
دهنم از لب شیرین تو شد تنگ شکر چون بگویم به دو لب شکر ترا ای ساقی؟
شعله بی روغن اگر زنده تواند بودن طبع بی می نکند نشو و نما ای ساقی
❈۵❈
(زحمت رنگ حنا بر ید بیضا مپسند می کند پرتو می کار حنا ای ساقی)
(خضر اگر بوی ز کیفیت ساغر ببرد آب حیوان بدهد روی نما ای ساقی)
❈۶❈
(قطره ای گر بچکد از می خونگرم به خاک روید از شوره زمین مهرگیا ای ساقی)
صائب تشنه جگر را که کمین بنده توست از نظر چند برانی به جفا ای ساقی؟

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۶۸۲۶

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

دلاوار
2012-10-22T15:54:42
جسارتا نقیضه ای بر این غزل صائب نوشتم:"سوختی در عرق شرم و حیا ای ساقی"این چه آشی و چه کشکی است تو را ای ساقی چه بساطی؟ چه خماری؟ چه شرابی.. چه خمی؟این چه وضعی است که کردی تو به پا ای ساقی؟برو عادم شو و دست از می و مطرب بردارخانه ی فسق رها کن تو رها، ای ساقیریش من را بنگر درس دیانت آموزدرس مجانی و بی اجر و بها ای ساقیشرم کن جان من از مستی و یک دم اِعقلبعد از آن جام دگر را بده ما ای ساقی