گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:به خبر چند تسلی ز رخ یار شوی؟ سعی کن سعی که شایسته دیدار شوی

❈۱❈
به خبر چند تسلی ز رخ یار شوی؟ سعی کن سعی که شایسته دیدار شوی
چند چون طوطی بی حوصله از بی بصری به سخن قانع ازان آینه رخسار شوی؟
❈۲❈
این که از داغ جدایی جگرت می سوزند غرض این است که لب تشنه دیدار شوی
نیست چون حوصله دیدن بی پرده ترا به که قانع به نگاه در و دیوار شوی
❈۳❈
تا تو از شادی عالم نکنی قطع امید به غم عشق محال است سزاوار شوی
بادپیمایی گفتار ندارد ثمری لب فرو بند که گنجینه اسرار شوی
❈۴❈
چون نداری پر و بالی که شوی واصل بحر در ره سیل همان به که خس و خار شوی
گر چه چون صبح ترا موی سیه گشت سفید نشد از خواب درین صبح تو بیدار شوی
❈۵❈
وضع دنیا شود از مستی غفلت هموار مصلحت نیست درین غمکده هشیار شوی
مبر از درد شکایت به طبیبان زنهار که ز یک درد به صد درد گرفتار شوی
❈۶❈
پرده بردار ز پیش نظر کوته بین مگر از عاقبت خویش خبردار شوی
نتوان دل ز عزیزی به سهولت برداشت جهد کن جهد که در چشم کسان خوار شوی
❈۷❈
گر بری غنچه صفت سر به گریبان صائب بی نیاز از گل و دلسرد ز گلزار شوی

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۶۸۳۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها