گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:به محفلی که رخ از باده لاله زار کنی چه خون که در دل بی رحم روزگار کنی

❈۱❈
به محفلی که رخ از باده لاله زار کنی چه خون که در دل بی رحم روزگار کنی
دگر به صید غزالان نمی کنی رغبت دل رمیده ما را اگر شکار کنی
❈۲❈
کجا به فکر من بی شراب می افتی؟ تو کز مکیدن لب چاره خمار کنی
به لاله زار گر افتد رهت، ز پرکاری به طوف خاک شهیدان خود شمار کنی
❈۳❈
تو کز حیا نکنی شانه زلف را هرگز چه التفات به دلهای بی قرار کنی؟
ز عطسه خون غزالان به خاک می ریزد اگر کمند خود از زلف مشکبار کنی
❈۴❈
چه خنده ها که به وضع جهان کنی چون صبح نفس شمرده زدن را اگر شعار کنی
به فکر دوری بی اختیار اگر باشی ز هر چه هست جدایی به اختیار کنی
❈۵❈
نفس بر آتش سوزنده بال و پر گردد مباد شکوه ز اوضاع روزگار کنی
چه حاجت است به جام جهان نما صائب اگر تو آینه سینه بی غبار کنی

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۶۸۷۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها