گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:گرفته است مرا در میان تماشایی که در خیال نیاورده هیچ بینایی

❈۱❈
گرفته است مرا در میان تماشایی که در خیال نیاورده هیچ بینایی
بر آستان تو دل از شکسته پایان است اگر چه می کشدم دیده هر نفس جایی
❈۲❈
همین نه بهر سلیمان کشیده اند بساط که هست در دل هر مور مجلس آرایی
چسان ز کار تو غافل شوند بینایان؟ که هست جنبش هر موی کارفرمایی
❈۳❈
نمانده است ز اقبال عشق در دل من به غیر ترک تمنا دگر تمنایی
کجاست جذبه توفیق دست ما گیرد؟ که می کشیم ز دنبال کاروان پایی
❈۴❈
خمش چو آب گهر می رویم تا دریا نچیده ایم به خود همچو سیل غوغایی
سپهر سبزه خوابیده ای است در قدمش که دیده است به این رتبه سرو بالایی؟
❈۵❈
به من ز جوش طرب همچو آب روشن شد که هست در دل پر خون من دلارایی
مرا که پاره دل ماهپاره گردیده است نیایدم به نظر هیچ ماه سیمایی
❈۶❈
گران به سنگ ملامت شده است این مجنون فغان که نیست درین شهر طفل بینایی
به جان رسیدم ازین شهر بند پروحشت جنون کجاست که خود را کشم به صحرایی
❈۷❈
به آفتاب جهانتاب کی رسد صائب؟ اگر چه در سر هر ذره هست سودایی

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۶۸۸۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها