صائب تبریزی:ای آن که دل به عمر سبکرو نهادهای در رهگذار سیل میان را گشادهای
❈۱❈
ای آن که دل به عمر سبکرو نهادهای
در رهگذار سیل میان را گشادهای
کوری نمیرود به عصاکش برون ز چشم
خود خوب شو، چه در پی خوبان فتادهای؟
❈۲❈
پیراهنی که میطلبی از نسیم مصر
دامان فرصتی است که از دست دادهای
آرام نیست بوی گل و رنگ لاله را
تو بیخبر چو سرو به یک جا ستادهای
❈۳❈
تا میکشد دل تو به این تیره خاکدان
هرچند بر سپهر سواری، پیادهای
بر روی هم هر آنچه گذاری وبال توست
جز دست اختیار که بر هم نهادهای
❈۴❈
امروز خانهای به صفای دل تو نیست
گر روزنش ز دیده عبرت گشادهای
داغ ندامت است سرانجام رنگ و بوی
صائب چه محو بوی گل و رنگ بادهای؟
کامنت ها