صائب تبریزی:با زهر چشم خنده همآغوش کردهای بادام تلخ را چه شکرپوش کردهای؟
❈۱❈
با زهر چشم خنده همآغوش کردهای
بادام تلخ را چه شکرپوش کردهای؟
داریم چون قبا سربندت هزار جا
ما را چه ناامید ز آغوش کردهای؟
❈۲❈
تا چشم را به هم زدهای، از سپاه ناز
تاراج عافیتکده هوش کردهای
در پیش آفتاب چه پرتو دهد چراغ؟
گل را خجل ز صبح بناگوش کردهای
❈۳❈
حق نمک چگونه فراموش من شود؟
داغ مرا به خنده نمکپوش کردهای
شکر توام ز تیغ زبان موج میزند
چون آب اگرچه خون مرا نوش کردهای
❈۴❈
صائب ز فکرهای ثریا نثار خود
ما را چه حلقههاست که در گوش کردهای
کامنت ها