صائب تبریزی:کوچکدلی است مایه تسخیر عالمی آفاق را گرفت سلیمان به خاتمی
❈۱❈
کوچکدلی است مایه تسخیر عالمی
آفاق را گرفت سلیمان به خاتمی
دریا به سوز سینه عاشق چه می کند؟
خورشید سیر چشم نگردد به شبنمی
❈۲❈
بی حاصلی که زنده نباشد دلش به عشق
در چشم اهل دید بود نخل ماتمی
همسایه وجود نباشد اگر عدم
چون ملک نیستی نتوان یافت عالمی
❈۳❈
چون ماه روزه گر چه به لب مهر داشتم
سررشته حساب مرا داشت عالمی
گیرم که آب شد دلم از شرم معصیت
دامان باغ را نکند پاک شبنمی
❈۴❈
حیف است صرف خنده بی عاقبت کند
آن را که همچو صبح ز عالم بود دمی
گر نیست بر مراد تو دنیا مشو ملول
برپای گو مباش ترا بند محکمی
❈۵❈
عیسی به آسمان چهارم نمی گریخت
می داشت زیر چرخ گر امید همدمی
مه را برون نیاورد از بوته گداز
دارد اگرچه زیر نگین مهر، عالمی
❈۶❈
صائب چو راز عشق غریب اوفتاده ایم
ما را بس است از همه آفاق محرمی
کامنت ها