گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:ای بی‌خبر ز خود به تماشا چه می‌روی؟ چون آفتاب سر زده هرجا چه می‌روی؟

❈۱❈
ای بی‌خبر ز خود به تماشا چه می‌روی؟ چون آفتاب سر زده هرجا چه می‌روی؟
خود را ببین در آینه و آب و گل بچین گاهی به باغ و گاه به صحرا چه می‌روی؟
❈۲❈
بالاتر از تو نیست نهالی درین چمن دنبال سرو ای گل رعنا چه می‌روی؟
در گرد کاروان تو یوسف نهفته است در چارسوی مصر به سودا چه می‌روی؟
❈۳❈
در دست توست گوهر شهوار چون صدف با جان بی‌نفس سوی دریا چه می‌روی؟
در زلف توست جای تماشا هزار جا بیرون ز خود برای تماشا چه می‌روی؟
❈۴❈
موج سراب سلسله جنبان تشنگی است از ره برون به جلوه دنیا چه می‌روی؟
چون صبح، زخم تیغ زبان بخیه گیر نیست هردم به چشم سوزن عیسی چه می‌روی؟
❈۵❈
سرمایه نجات بود توبه درست با کشتی شکسته به دریا چه می‌روی؟
با خرمنی که خوشه پروین در او گم است دنبال کهربای تمنا چه می‌روی؟
❈۶❈
تا می‌توان شکست ز خون جگر خمار صائب به خون باده حمرا چه می‌روی؟

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۶۹۴۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها