صائب تبریزی:در نظر هر که داد عشق تواش سروری ملک سلیمان بود حلقه انگشتری
❈۱❈
در نظر هر که داد عشق تواش سروری
ملک سلیمان بود حلقه انگشتری
چون به چمن بگذرد شعله رعنای تو
سرو به بر می کند جامه خاکستری
❈۲❈
در نظر اهل دید خار کند گلشنی
در جگر قانعان قطره کند کوثری
خنده او چون گره واکند از کار شرم
پای گذارد به کوه خنده کبک دری
❈۳❈
هر کف خاک مرا شورش دیگر بود
پیکر منصور را نیست غم بی سری
دامن خورشید را زود تواند گرفت
هر که چو شبنم بود در پی گردآوری
❈۴❈
رفت سلامت برون آخر ازین سنگلاخ
آینه ما نداشت طالع اسکندری
ز اطلس و دیبای چرخ صائب بهتر بود
اخگر دل زنده را جامه خاکستری
کامنت ها