صفی علیشاه:به نام آنکه بنیاد جهان کرد عیان نقش زمین و آسمان کرد
❈۱❈
به نام آنکه بنیاد جهان کرد
عیان نقش زمین و آسمان کرد
بعارف نور قلب و ذوق جان داد
بیان معرفت بعد از عیان داد
❈۲❈
به عقل آموخت ادراک حقایق
زبان را ساخت بر گفتار لایق
صفی تایید از آن جان جهان یافت
سر اندر راه عشقش داد و جان یافت
❈۳❈
بخلقان وصف آن ذات و صفت کرد
جهان را پر ز حرف معرفت کرد
و لیکن روزگاری شد که لب را
نجنبانیدم از نعتش ادب را
❈۴❈
بیادش بسکه بودم محو و خاموش
سخنها بود از یادم فراموش
چنان دل با خیالش توامان بود
که نامحرم میان ما زبان بود
❈۵❈
بناگاه آمد از غیبم خروشی
مگر میگفت در گوشم سروشی
کز آن شاهی که خلاق جهانست
ترا توفیق دیگر همعنان است
❈۶❈
پس از نعت رسول و جانشینش
علی و اهل بیت طاهرینش
کز آنها بازباب معرفت شد
معین معنی اسم و صفت شد
❈۷❈
شد امر او که در شرح مقامات
بیان سازی رموز اصطلاحات
بوصف حسن آن دلدار جانی
ز سر گیری در این پیری جوانی
❈۸❈
اگر چه برتر از وصف و بیان است
منزه ذاتش از نام و نشانست
نه لا در ذات او گنجد نه الا
برونست از اشارت هم زایما
❈۹❈
ولیکن از پی اعلام و اشعار
که هر جا جلوه چون کرداست دلدار
بیان کردند درویشان آگاه
علامات صحیح از منزل و راه
❈۱۰❈
نمود او جلوهها از حسن وقامت
بصوفی سیرتان بهر علامت
که گر دلدادهئی را باز جویند
ز حسن او به پیشش باز گویند
❈۱۱❈
تو گر دلداده و شوریده جانی
بعلم و اصطلاح صوفیانی
صفی را جوی و از وی وصف او پرس
شهود عارفانرا موبمو پرس
❈۱۲❈
نیابی ور صفی را در زمانی
طلب کن نظمش از صوفی نشانی
کنی گر زبدهالاسرار را گوش
بعمر خود دمی ننشینی از جوش
❈۱۳❈
بدستت ور که عرفان الحق آید
بدل ابواب توحیدت گشاید
کنون در نظام این بحر حقایق
ز کونینم بود قطع علایق
❈۱۴❈
پی تاریخ داند تا که سالک
ز هجرت شد هزار و سیصد و یک
باین تاریخ هم آمد مطابق
کتاب حق شود بحر الحقایق
❈۱۵❈
هم از عمر صفی پنجاه رفته
در این ره با دل آگاه رفته
بعهد ناصرالدین شاه قاجار
که چون او خسروی نامد جهاندار
❈۱۶❈
برأی روشن و اخلاق نیکو
عجب نبود که برد از خسروان گو
در ایران تا که این شه تا جور شد
بنای ملک بر علم و هنر شد
❈۱۷❈
بشهر ری که شه راپای تخت است
صفی را مسکن از اقبال و بخت است
ز یزد و اصفهان و هند و شیراز
چو گشتم لامکانی خانه پرداز
❈۱۸❈
گشودم رخت عشق لاابالی
بشهری چون بهشت عدن عالی
در اینجا تا به اقبال شهنشاه
شود گسترده خوان نعمتالله
❈۱۹❈
مگر کز فقر وتوحید مسلم
نباشد ناقص این ملک منظم
بدرویشان دعای شاه حتم است
که بروی وصف شاهی جمله ختماست
❈۲۰❈
جهان تا هست او را بنده باشد
بعمر و عیش خوش پاینده باشد
خدایا چون بسوی تست سیرم
بود تا عاقبت باشد بخیرم
❈۲۱❈
گرم توفیق بخشی در مقالات
بنظم آرم رموز اصطلاحات
بترتیب تهجی راز گویم
اشارتها ز هر جا باز گویم
❈۲۲❈
زتوحید و مقامات و مراتب
ز افعال و صفات و ذات واجب
ز امکان و وجوب و قید و اطلاق
ز عبد و رب هم اعمال واخلاق
کامنت ها