گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صفی علیشاه:یکی اندر لباس عارفانست ولی بی‌نور قلب و ذوق جانست

❈۱❈
یکی اندر لباس عارفانست ولی بی‌نور قلب و ذوق جانست
دهد بر خود به تنها دادن عرفان که آیم از قیاس آباد عرفان
❈۲❈
منم آبکس که عارف بوسعید است کمالم در جنید و با یزید است
کدامین عارف او از من فزون بود مرا عقلست و ذوالنونرا جنون بود
❈۳❈
چنان وارسته و بی‌بند و بارم کز ابراهیم ادهم هست عارم
زنم گر یک نفس در حالت شور درآید از دهانم صد چو منصور
❈۴❈
رساند نفس دونش تابجائی که غیر از خود نمی‌بیند خدائی
بخود گوید ترقی کرده عالم توئی از اولیا افزون و اقدم
❈۵❈
پیاده هم نبرد صد سواری بعرفان واحدی بیش از هزاری
سبیلت گر کم است از ریش چندی بآن پیوندکن از ریش خندی
❈۶❈
سکوت و سبلت و چشم خمارت بود همواره در عرفان بکارت
نبوده عارفی را در زمانی چنین گیرنده رخسار و بیانی
❈۷❈
بود شأنت فزون از اینکه عارف تو را خوانند ارباب معارف
غرض بینی چندانش در تعریف که گوئی خاص او باشد تصوف
❈۸❈
مثال غوره نارس که بگذشت ز انگور و بخم نارفته می‌گشت

فایل صوتی بحرالحقایق بخش ۱۹۵ - فرقه من المتعرفین

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها