صفی علیشاه:بود عبدالمذل در علم و احوال ز یزدان مظهر او بر وصف اذلال
❈۱❈
بود عبدالمذل در علم و احوال
ز یزدان مظهر او بر وصف اذلال
هر آنکس را بظاهر یا بباطن
ز حق شد حتم ذلت در مواطن
❈۲❈
بود او واسطه ضعف و ذلالش
شوند اعدای حق خوار از خیالش
عدو اولیا اعدای حقند
که بر ذلت هم از حق مستحقند
❈۳❈
وگر نه ذات مطلق را عدو نیست
بعالم دشمنی از بهر او نیست
کسی با خود نگردد هیچ دشمن
زند لیک از طمع شمشیر بر تن
❈۴❈
چو شد تن چاک مرگش در طلب بود
بجان خویش دشمن زین سبب بود
صفی را باز هم تحقیق خاصی است
که آنرا نزد صوفی اختصاصی است
❈۵❈
چو حق در هستی اشیاء اصیل است
عجب دارم اگر شیئی ذلیل است
بود ذل گر که باشد سیر موضوع
همانا وضع شیی در غیر موضوع
❈۶❈
بود در عزتش بر تاج شاهی
باو هم حاجت است آنجا کماهی
بکهدان ارفتد میدان تو خوارش
ندارد ز آنکه آنجا کس بکارش
❈۷❈
سلاح اندر کف مردان عزیز است
ذلیل است ار بدست دزد و هیز است
بنزد مرد مشرک علم توحید
ذلیل است این تو را کافیست دردید
❈۸❈
بدینسان هر وجودی در نظامش
ذلیل است ار نباشد در مقامش
خود اینهم در نظام تام عرض است
که ذلت بهر شیئی هست و فرض است
❈۹❈
بود عبدالمذل آنکس که از وی
رسد ذلت بجای خویش بر شیی
کامنت ها