صفی علیشاه:ز عبدالضار و النافع شنو هم که از حق یافت ضر و نفع عالم
❈۱❈
ز عبدالضار و النافع شنو هم
که از حق یافت ضر و نفع عالم
شود مشهود او فعال مطلق
که ملک است از اراده او منسق
❈۲❈
خود این معنی مگر در کشف احوال
اشارت باشد از توحید افعال
بفعال است او را کر و فری
نبیند خیر و شر و نفع و ضری
❈۳❈
بود گویند شیطان مظهر ضر
ظهور نفع هم خضر پیمبر
صفی را نیز تحقیقی است محکم
نباشد ضر محض اصلا بعالم
❈۴❈
کسی کایجاد عالم بر کرم کرد
شرور و ضر مطلق را عدم کرد
شروری گر بود هم باز خیر است
ضررها نفع نزد اهل سیر است
❈۵❈
کشد نقاش شکل عقرب و مار
نه کلک اوست شر نه رنگ و طومار
همان کلکی که نقش سرو و گل بست
نقوش دیو و دد بر نظم کل بست
❈۶❈
همه یک رنگ بود آن رنگ و این رنگ
تورا دل شد ز امر عارضی تنگ
عوارض را نباشد اعتباری
چو در هستی نباشدشان قراری
❈۷❈
پس ار باشد شروری عارضاتند
ندارند اصل و معدوم الذواتند
بود پس ضار را معنی به نسبت
کز آن نسبت منظم گشت خلقت
❈۸❈
شود چوب از وجود اره مضطر
در این نسبت ز بهر او بود ضر
ولی صد نفع از وی در نظام است
کز آن نجار آگه بالتمام است
❈۹❈
ز بهر چوب هم نفع است باری
که گردد تختگاه شهریاری
پس ارشد ضربچوب از اره عاید
نشد شری بسوی اره وارد
❈۱۰❈
بعالم فعل فاعل چون ثمر شد
به نسبت هم عیان در نفع و ضر شد
دگر بر ضد چو اشیا را توان یافت
کجا نفعی بدون ضرنشان یافت
کامنت ها