صفی علیشاه:کلمه هست بر چشم مشاهد کنایت در یقین از کل واحد
❈۱❈
کلمه هست بر چشم مشاهد
کنایت در یقین از کل واحد
ز ماهیات و اعیان و حقیاق
ز موجودات خارج هم بلایق
❈۲❈
دگر فیالجمله از هر ذی تعین
که او را هست در حدی تمکن
بود مخصوص معقولات لایق
ز ماهیات و اعیان وحقایق
❈۳❈
معین بر کلمه معنویه
و یا غیبیه گردانی رویه
دگر هم خارجیات شهودی
کلمه شد اگر دانی وجودی
❈۴❈
مجردها مفرقها کدام است
کلمه تامه وین خود تمام است
کلمه پس سه قسم آمد بتحقیق
بفهم هریک از حق جوی توفیق
❈۵❈
یکی غیبه و هم معنویه
وجودیه دوم اند رویه
دگر هم تامه در ثالث آمد
جهان از این سه معنی حادث آمد
کامنت ها