صفی علیشاه:بود محفوظ آنعبدی که شاهش بخود دارد ز لغزشها نگاهش
❈۱❈
بود محفوظ آنعبدی که شاهش
بخود دارد ز لغزشها نگاهش
ز حفظ حق مخالفها نهاده
که آن در قول و فعل است و اراده
❈۲❈
کند کاری که حق راضی بر آنست
بافعال و اراده حق نشانست
مراد و قصد و حالش جز بحق نیست
ز قصد خویش حرفش در ورق نیست
❈۳❈
مقام آمد که از عصیان آدم
تو را گویم گر آن داری مسلم
که با حفظ الهی او بدرگاه
چرا عصیان نمود و گشت گمراه
❈۴❈
زأکل گندم از حکم حقیقت
بود افعال آدم بر طبیعت
بهشت عقل از حق گشت جایش
طبیعت شد بگندم رهنمایش
❈۵❈
ز نهی گندم اینمعنی است منظور
که ز آثار طبیعت او شود دور
تقاضای طبیعت لیک آن بود
که بر وی فر و زور خویش بنمود
❈۶❈
خود این جبریست کاصل اختیار است
چه هر شیئی بجای خود بکار است
جهانرا بر طبیعت چون مدار است
ز حق شاید گرش این اقتدار است
❈۷❈
نباشد گر طبیعت عالمی نیست
به «کرمنا» مخاطب آدمی نیست
پس آدم خورد گر گندم ز غفلت
منافی نیست آن با عقل و عصمت
❈۸❈
چه او در اکل گندم بود مجبور
زوجهی منهی از صد وجه مأمور
ز یک ره کرد ترک امر حضرت
بباطن گر چه آنهم بود طاعت
❈۹❈
ز یک ره اکل گندم شد و بالش
ز صد ره گشت باعث بر کمالش
برون از جنتش انداخت در خاک
که در خاکش کند سلطان لولاک
❈۱۰❈
نمود از حلههای جنتش دور
که پوشد حلهاش از رحمت و نور
لباس مغفرت از حله بهتر
نگاه رهبر از صد چله بهتر
❈۱۱❈
ز گندم یافت آدم ره بعالم
بمعنی حکم حق بود آن بآدم
نبود ار امر حق در عین واقع
کجا آدم بگندم بود طامع
❈۱۲❈
خود او را بهر دنیا کرد خلق او
از آنرو داد بروی بطن و حلق او
نبد مقصود ز آدم و ز سرشتش
که جا پیوسته باشد در بهشتش
❈۱۳❈
بدنیا میشد او بیشک روانه
ازو اغوای شیطان بد بهانه
نکوتر گویمت از عالم عقل
کند بردار ناسوت آدمی نقل
❈۱۴❈
که بعد از نظم اقلیم طبیعت
بثانی رخت بندد بر حقیقت
رهد از تیه ظلمت نور گردد
عوالم جمله زو معمور گردد
❈۱۵❈
بدون باعثی از ملک تجرید
شود کی نفس کی بند تقیید
بود باعث تقاضای کمالش
که بر اکل شجر آمد مثالش
❈۱۶❈
ز مبدء بعد او ظلم است و عصیان
کند این ظلم بر خود نفس انسان
خود این ظلم ار چه از حکم قضا بود
ادب را یک گویم آن ز ما بود
❈۱۷❈
از آنرو آدم اظهار خطا کرد
بحق «انا ظلمنا» را دعا کرد
خطا هم جز که در فعل بشر نیست
بکون وحدت از عصیان خیر نیست
❈۱۸❈
در این عصیان هم آدم را کمال است
که غفران حق از پی لامحال است
بحق فتوح گردد راه آدم
ز رحمت کایدش والله اعلم
کامنت ها