صفی علیشاه:مددهای وجودی در نزولش بود محتاج ممکن بر وصولش
❈۱❈
مددهای وجودی در نزولش
بود محتاج ممکن بر وصولش
بود محتاج آن در هستی خویش
نماند ورنه باقی لحظهئی بیش
❈۲❈
رسد بروی مددها بالتوالی
بود جای وجودش ورنه خالی
رساند حق مدد پس بر وجودش
ز رحمانی نفس وز اوست بودش
❈۳❈
وجودش بر عدم تا راجع آید
دم رحمن بر او پیوسته شاید
تو با قطع نظر از موجود او
عدم گردانی او راهست نیکو
❈۴❈
عدم چون مقتضای ذات بودش
بدون موجد او کی بد وجودش
بامداد وجود از موجد او
مرجع دان وجود فاقد او
❈۵❈
دم رحمن پس او را دمبدم شد
وجودش تا مرجح بر عدم شد
بتحلیل آنچه رفت از وی بدل یافت
در ابدان از غذا وین خود محل یافت
❈۶❈
بدانسان کاین نفسها از هواها
مدد یابد هم اقسام فواها
هوا را آنچنان که هست محسوس
بامداد نفس حق داشت مأنوس
❈۷❈
جمادات آنچه باشد نزد ادراک
هم از اشیاءء روحانی و افلاک
دوامی کش برجحان وجود است
بنزد عقل برهان وجود است
❈۸❈
جز آندم کش بهستی متصل بد
نه زاو تحلیل رفت و نی بدل شد
خلاف جسم حیوانی که تبدیل
بیابد از غذا رفت آنچه تحلیل
❈۹❈
بود مشهود هر ممکن که دیدی
بهر آنی بود خلق جدیدی
کامنت ها