صفی علیشاه:نشانی گویمت تا باز دانی که نفست چون برد از ره نهانی
❈۱❈
نشانی گویمت تا باز دانی
که نفست چون برد از ره نهانی
ببزمی مردمی ار دیدی خطا گفت
سؤالی را جوابی ناروا گفت
❈۲❈
کمربندی بجد در انفعالش
فزائی تا توانی بر ملالش
تو میگفتی شفیقم بر خلایق
بطبعم صلح کل آمد موافق
❈۳❈
چه شد کز عهد خود بیگانه گشتی
عدو بردت ز ره دیوانه گشتی
خود این بود از غرور و خشم و شهوت
نمود نفس و اظهار منیت
❈۴❈
نپنداری که بحث علم و دین بود
ره عقلت زد آن کت در کمین بود
کامنت ها