صفی علیشاه:تو را شرح دگر باشد مناسب هم از نفس و شئونش درمراتب
❈۱❈
تو را شرح دگر باشد مناسب
هم از نفس و شئونش درمراتب
نباتی نفس کان رسم طبیعی است
کمال اول از جسم طبیعی است
❈۲❈
بسوی آنچه زو گردد تولد
نماید تغذیه یابد تزاید
بپرس از نفس حیوانی که آن چیست
کمال اول از جسم طبیعی است
❈۳❈
ز حیث درک جزئیات وارد
تحرک بالاراده در موارد
بفهم نفس انسانی بجا ایست
کمال اول از جسم طبیعی است
❈۴❈
بسوی آن جهت کش در ظهورات
بود ادراک کلی در امورات
در آن افعال فکریه تدبر
بود او را بتکمیل تفکر
❈۵❈
ز نفس ناطقه بشنو مجدد
که آنهم جوهری باشد مجرد
ز حیث ماده نسبت بذاتش
مجرد خواندهاند او را ثقاتش
❈۶❈
تعلق باز او را اندر افعال
فلک را خود نفوس است این بمنوال
پس ارشد نفس تحتالامرسا کن
وز او دور اضطرابات معاین
❈۷❈
شود زایل بکلی اضطرابش
که از شهوات بود آن انقلابش
خود آن بر مطمئنه گشت موسوم
که هم بر اهل تحقیق است معلوم
❈۸❈
نشد ور بر سکون تام فایض
ولی با نفس شهوانی معارض
بود یعنی بدفع آن مصمم
تعرض باشدش بروی دمادم
❈۹❈
باین معنی یقین لوامه باشد
پی دفع سواد جامعه باشد
نماید صاحب خود را ملامت
ز تقصیری که رفتش در اقامت
❈۱۰❈
وگر یکباره ترک اعتراضش
بود از جرم و نبود انقباضش
سوی شیطان و شهوات و دواعی
بود بیمانعی پیوسته ساعی
❈۱۱❈
مسمی دان که بر اماره گردید
دل اندر دفع او بیچاره گردید
کامنت ها